یاوران مهدی

امان از دل زینب
  • خانه 
  • زیبایی در دشت خون 
  • تماس  
  • ورود 

رهبر فقط سید علی

اینکه عاشقتیم تقصیر کیه؟!

#ویروس_کرونا

23 آبان 1399 توسط همشهری قاسم سلیمانی،مجاور حضرت معصومه سلام الله عل

#کرونا_که_اومد_عمل_بینی_هم_کاهش_پیدا_کرد
بینی ها رفت زیر ماسک و ماسک بهشون اعتماد داد خوشبحال خودمون که هرینه دماغ نکردیم عجب ویروسی خوب بلد بود بینی ها رو به خاک بماله

1605289960_.jpg

 نظر دهید »

#عطر_داودی

13 مرداد 1399 توسط همشهری قاسم سلیمانی،مجاور حضرت معصومه سلام الله عل

#عطر_داودی

اینک که دست طبیعت، بهار زندگی ما را به برگ ریزان خزان بدل کرد و گل سر سبد زندگی ما را به دیار باقی برد و روح بلند استادی مهربان، خیر و عاشق پاکباخته اهل بیت (ع) مرحومه مغفوره شادروان … را با خود به پرواز در آورد و به ملکوت اعلی فرستاد و همه را در ماتم و سوک ابدی نشاند،به حکم ادب و حق شناسی، ازهمه شما همکاران دلسوز وصمیمی استاد داوودی عزیز (طاب ثراه) که با این حرکت عظیم خالصانه و مومنانه خودتألمات روحی همه به سوگ ننشستگان این عزیز سفر کرده را مورد تفقد قرار دادید و با پویشی ماندگار که سنة حسنه ای است و مرهمی بر قلب داغدارمان می باشد،صمیمانه تشکر می‌کنم دست همه شما را می‌فشارم و می‌بوسم و دست دعا به امید اجابت به درگاه خداوند بزرگ بلند می‌کنم وسلامتی و عاقبت بخیری همه شما را از درگاه خداوند متعال مسئلت دارم

1596475703images.jpg

 نظر دهید »

#حجاب-و-عفاف

22 تیر 1399 توسط همشهری قاسم سلیمانی،مجاور حضرت معصومه سلام الله عل

#هر-سری-قابل-آن-نیست-که-بر-دار-شود

? ماجرای چادری شدنم ….
??????????
? زنی که دیدن خواب شهید حججی مسیر زندگیش عوض شد ?
32سال سن دارم و خدا را شکر می‌کنم که امروز می‌توانم بگویم که یک محجبه هستم؛
29 آبان 1396 اخبار




به گزارش باحجاب، همواره در اطراف خود خبرهایی از تغییر مسیر زندگی برخی افراد شنیده‌ایم که حتی در باورمان نیز نمی‌گنجد؛ این گزارش قصه زندگی زنی‌ است که با دیدن شهید محسن حججی در عالم رؤیا، صراط زندگی‌اش به‌ کلی تغییر یافت.

چند صباحی است که در رسانه ملی نیز با پخش برنامه «از لاک جیغ تا خدا» با چنین افرادی آشنا می‌شویم؛ سوژه مطلب پیش‌رو نیز یکی از همان موارد جذاب و خواندنی است.

مشروح صحبت‌های این بانو را در زیر می‌آوریم.

* همسرم بی‌غیرت نبود

در گذشته ظاهرم به‌ گونه‌ای بود که از پوشش ظاهری خوبی برخوردار نبودم و می‌توانم بگویم به معنای واقعی یک بدحجاب بودم.در پوششم از رنگ‌بندی‌های متنوع استفاده می‌کردم، به‌ گونه‌ای که جذاب و مورد پسند دیگران باشد، همواره با خود می‌گفتم داشتن حجاب، هنر نیست، اگر این گونه در جامعه حاضر شوند و با وجود نگاه‌های هیز نامحرمان در امان بمانند، این هنر است.

همسرم راضی به این پوشش نبود و واقعاً ناراحت بود، این من بودم که به او تحمیل می‌کردم که بدحجاب باشم، شوهرم بی‌غیرت نبود اما از درون می‌شکست.

* باحجاب‌ها را به سُخره می‌گرفتم

32سال سن دارم و خدا را شکر می‌کنم که امروز می‌توانم بگویم که یک محجبه هستم؛ حالا هم وقتی بد‌حجابی‌ها را می‌بینم به خودم جرأت نمی‌دهم کسی را نصیحت کنم یا عقایدم را به او تحمیل کنم.دو پسر 14 و 16 ساله دارم که حاضر نمی‌شدند در جمع‌ها همراهم باشند و یک دختر 3 ساله دارم که لباس‌هایش را با خودم سِت می‌کردم و ناخواسته عقایدم به او تحمیل می‌شد.همیشه فکر می‌کردم حجاب عقب‌ماندگی و تحجر است و باحجاب‌ها را به سُخره می‌گرفتم؛ الان خودم به درد آنها دچار شدم و بعد از باحجاب شدن مورد تمسخر قرار می‌گیرم.روزی که می‌خواستم محجبه شوم، حقیقتاً خجالت‌زده بودم که این ناشی از حال و روز گذشته‌ام بود.فروشنده لوازم‌التحریر هستم، بعد از اینکه باحجاب شدم برخی از آشنایان مرا نمی‌شناختند، واقعاً حجاب به سلاحی برای حفظ من تبدیل شد.

* شب چهارم محرم

در محرم امسال، اتفاقی، مسیر زندگی مرا تغییر داد، هیچ شناختی نسبت به شهدای مدافعان حرم نداشتم و بر این باور بودم که آنها خودخواه هستند که از خانواده خود می‌گذرند تا در کشوری دیگر کشته شوند؛ تا اینکه شبی به یکی از شهدای مدافع حرم وقتی در حال ذبح او بودند، توهین کردم.شب چهارم محرم در عالم خواب دیدم چند تا خانم محجبه، چادری را به من هدیه کردند، حیران از خواب برخاستم، دوباره به خواب رفتم، باز هم همان خانم‌ها را دیدم که مقنعه سرم گذاشتند و پیشانی مرا بوسیدند، نسبت به این کارشان معترض شدم، باز هم از خواب بلند شدم، رفتم خواب را برای همسرم تعریف کنم اما شنیده بودم که خواب بد را تعریف نمی‌کنند.خوابیدم تا اینکه صبح از خواب بیدار شدم اما باز هم متقاعد نشدم که این خواب بد را برای کسی تعریف کنم.

* صبح روز پنجم محرم

ساعاتی از صبح نگذشته بود که باز هم خواب به سراغم آمد، این‌بار در خواب، شهید مدافع حرم محسن حججی که پرچمی به دستش بود را دیدم، خودش را معرفی کرد و گفت: آرزویم شهادت بود، من سرم رفت تا روسری‌ات نرود، اگر حجابت را رعایت کنی نزد خدا عزیز می‌شوی و … .قبل از این خواب اصلاً شهید حججی را نمی‌شناختم، در فضای مجازی به‌ دنبال نامش رفتم تا اینکه عکس‎های بی‌سر او را دیدم، زندگی‌اش را مطالعه کردم و صحبت‌ها و نگرانی‌هایش را در مورد حجاب شنیدم.

پس از شناخت کامل شهید، منقلب شدم و دیگر اشک امانم نمی‌داد، خواب را برای همسرم تعریف کردم و گفتم: «می‌خواهم چادری شوم». همسرم گفت: «اگر می‌خواهی مدت کوتاهی به‌ طور احساسی چادر بگذاری و دوباره از کار خودت پشیمان شوی، این کار را اصلاً انجام نده».همچنان در پی تعبیر کردن خوابم بودم و احساس می‌کردم تعبیر خوابم این است که باید چادری شوم.

* تصمیم نهایی

همسرم مرا از چادری شدن منع می‌کرد، بین دو راهی بودم که این‌بار در همان روز مجدداً در عالم رؤیا شهید حججی را دیدم، هدیه‌ای به من داد که با پارچه سبزی آن را پوشانده بود، وقتی که پارچه را کنار زدم، سر بریده او را دیدم، با وحشت از خواب بلند شدم و در همان لحظه تصمیم نهایی‌ام را گرفتم که هر طوری شده باید چادری شوم.

بدون اینکه آرایش کنم به فروشگاه حجاب که نزدیک محل کارم بود، رفتم تا چادر و مقنعه بخرم، فروشنده مرا نشناخت، وقتی خودم را معرفی و خوابم را برای او تعریف کردم، خیلی خوشحال شد.بعد از این ماجرا پوستر شهید را به شیشه مغازه‌ام زدم، هر کسی اگر حرف‌ یا طعنه‌ای می‌زد، دلم می‌خواست با
تمام وجودم از شهید حججی دفاع کنم.همسرم یک روز از من حمایت می‌کرد و یک روز نیز به‌ دلیل حال و روز گذشته‌ام سکوت می‌کرد، این در حالی بود که دیگر به فرزندان، همسرم و مال دنیا تعلق خاطر گذشته را نداشتم.

* عزم سفر

یک روز همسرم پیشنهاد داد تا با هم به شهر شهید حججی «نجف‌آباد» برویم، چند نفر از آشناها هم راغب شدند که

با ما بیایند، در خبرها آمده بود که قرار است پیکر شهید حججی را به اصفهان بیاورند.35 نفر آماده رفتن به اصفهان شدیم، همسر و پسرم نیز تصمیم گرفتند به مراسم پیاده‌روی کربلا بروند.عازم سفر شدیم، وقتی رسیدیم، دیگر آرام و قرار نداشتم و بی‌تابانه سراغ مزار شهید حججی را گرفتم، از جمع جدا شدم و دوان دوان به سوی مرادم گام برداشتم، از ورود به بارگاه جلوگیری می‌کردند، در صف انتظار بودم، از نرده‌ها بالا رفتم تا اینکه قبر او را دیدم.

* وصال یار

با اشک و ناله از آنها خواستم تا بگذارند به کنار قبر بروم، سنگ قبری که تازه آن را نصب کرده بودند، ابتدا اجازه نمی‌دادند بروم، اما با اصرار نزدیک مزار شهید شدم، به شهید حججی گفتم دیگر حرف‌هایت را عملی

15945472251562932191k_pic_0e7c38d1-83e3-4c11-8cef-3eb092afff.jpg

 2 نظر

#شام_شهادت_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها

16 آذر 1398 توسط همشهری قاسم سلیمانی،مجاور حضرت معصومه سلام الله عل

✨السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ✨

💫 امام رضا علیه‌السلام : «مَنْ زَارَ الْمَعصُومَةَ بِقُمْ کَمَنْ زَارَنى.»

▪️مراسم شام وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها با حضور خادمان امام رضا علیه السلام شاه چراغ عبد العظیم حسنی و مسجد مقدس جمکران

#هم_اکنون
نائب الزیاره و دعاگوی همه دوستان هستم

از گناه و معصیت طاهر شدم
تا میان صحن بی بی حاضر شدم
روی خاک افتادم و شاکر شدم
چهارده معصوم را نوکر شدم

🙏 التماس دعا

 نظر دهید »

#سلبریتی_‌بیسواد

26 آبان 1398 توسط همشهری قاسم سلیمانی،مجاور حضرت معصومه سلام الله عل

#دلقک_های_جامعه ? ? :evil: ⛔️‏میراث شوم سینمای ضد دینی و پوشش نامتعارف ‎ترنم کریمیان بازیگر به سن تکلیف رسیده فیلم ‎ کرگدن ❌ آقای وزارت ارشاد، “دختری که طبق شرع ، مکلف به رعایت حجاب است و یکسال از سن تکلیف او می‌گذرد” پوشش ضد دینش در اکران فیلم ربطی به “فرهنگ و ارشاد اسلامی” در نام وزارت تحت مدیریت شما دارد؟

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

یاوران مهدی

عشق یعنی یک خمینی سادگی عشق یعنی با علی دلدادگی عشق یعنی دست تو پرپر شده عشق یعنی یک علی رهبر شده عشق یعنی لا فتی الا علی عشق یعنی رهبرم سید علی
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس